نقل قولی قدیمی وجود دارد که میگوید: شما نمیتوانید آنچه که نمیتوان اندازهگیری کرد را بهبود ببخشید. در عین حال لزوماً هم نمیتوانید آنچه قابل اندازهگیریاست را بهتر کنید. راههای زیادی برای سنجش امتیاز محتوا وجود دارد. برخی از آنها سادهاند و برخی پیچیده. اما پیچیده بودن لزوماً به معنای کارایی بالای آنها نیست. در این نوشتار، به سوالات مختلفی میپردازیم. از جمله به چیستی امتیاز محتوا، بهترین راههای مختلف سنجش کیفیت محتوا و همچنین فوایدی که از سنجش کیفیت محتوا عایدتان میشود.
فواید امتیازدهی به محتوا
بدون تبیین یک فرآیند امتیازدهی و ذخیره امتیازات محتواها، نمیتوانیم بفهمیم که علت موفقیت یا شکست برخی از آنها چیست. ضمناً پیشبینی در مورد این که کدام محتوا موفقیتآمیز خواهد شد نیز غیرممکن میشود. در بهترین حالت، امتیاز دهی به محتواها باعث تولید محتوای باکیفیت میشود. تولید محتواهای طولانی و بیهدف، چارهی کار شما نیست و محتوای ضعیف به ضرر شما تمام خواهد شد. محتوایی باکیفیت است که کاملاً با قصد کاربر تطابق داشته و از عمق خوبی نیز برخوردار باشد. موتورهای جستوجو از جمله گوگل، امتیاز و رتبهی بسیار خوبی به چنین محتواهایی خواهند داد.
همچنین در اختیار داشتن امتیاز محتوا باعث میشود تا هدف شما مشخص شود. یعنی شما کاملاً در جریان قرار میگیرید که میخواهید به چه چیزی برسید. داشتن یک سیستم بهینه برای امتیاز دادن به محتوا همچنین منجر میشود که اعضای تیم شما کاملاً متوجه کاری که باید انجام دهند، بشوند.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که امتیاز محتوا چگونه مشخص میشود؟ یک سیستم امتیازدهی خوب نباید بر اساس فاکتورهایی مانند تعداد لایک یا ریتوییت باشد. دلیلش را در ادامه خواهیم گفت.
بهترین روش امتیازدهی به محتوا چیست؟
بهترین روش امتیازدهی به محتوا، آن روشی است که نتیجه انتشار یک پست یا محتوا را پیشبینی کند. اما در بیشتر سیستمهای امتیازدهی، چنین اتفاقی نمیافتد. در واقع بیشتر این سیستمها، بعد از انتشار پست، عملکرد آن را بررسی میکنند.
فرض کنید یک محتوا منتشر کردهاید و در پایان آن فایلی را برای دانلود گذاشتهاید. ممکن است امتیاز این محتوا را بر اساس تعداد نفراتی که آن فایل را دانلود کردهاند، در نظر بگیرید. هر چه دانلود بیشتر، امتیاز آن هم بیشتر میشود. ممکن است امتیاز خیلی بالایی بگیرید. اما این امتیاز چگونه به پیشبینی عملکرد محتواهای آیندهی شما کمک میکند؟ واقعیت این است که کمکی نمیکند!
اگر از ترافیک بازدیدی هم به عنوان شاخص امتیاز بهره بگیرید، باز هم این مسئله پا بر جا خواهد ماند. با استفاده از فاکتورهای این چنینی، هیچ وقت دلیل موفقیت یا عدم موفقیت یک محتوا مشخص نمیشود. مهمتر آن که متوجه نخواهید شد که چگونه میتوانید محتواهایتان را بهبود ببخشید.
راههای امتیازدهی به محتوا
تا اینجا در مورد برخی شاخصها و واحدهای مختلف که میتوان از طریق آن، کیفیت محتوا و نحوه عملکرد آن را مشخص کرد، صحبت کردیم. اما این را هم گفتیم که آنها موارد خوبی برای امتیازدهی به یک محتوا نیستند، چرا که نتیجه بعد از انتشار محتوا مشخص میشود و به هیچ وجه نمیشود بر اساس آن، پیش از انتشار، عملکرد محتوا را پیشبینی کرد.
پس نتیجهی مهمی که میگیریم، این است که سنجش یک محتوا، باید بر اساس معیارهایی باشد که قبل از انتشار نیز میتوانند مشخص باشد. میتوان تستهای خوانایی محتوا از جمله تست Flesch-Kincaid را در نظر گرفت. این تست در واقع یک فرمول است که بر اساس تعداد کلمات، عبارات و جملات یک متن، خوانایی و میزان سختی درک آن را مشخص میکند. شاید این تست مثل تست A/B برای بازاریابی محتوا طراحی نشده باشد، اما امروزه به وفور از آن در دنیای دیجیتال استفاده میشود.
هرچه امتیاز محتوا و متن شما در این تست بالاتر باشد، یعنی محتوای شما قابل درکتر است. قابل فهم بودن و درک راحت، یکی از مهمترین ویژگیهایی است که هر محتوا باید داشته باشد و میتواند از عوامل اصلی موفقیت یا شکست آن محتوا شود.
پس تست خوانایی محتوا را میتوان یک روش سنجش خوب به حساب آورد. قبل از انتشار محتوا، میتوانید آن را از این طریق بسنجید و اگر لازم بود، آن را بهبود دهید. همچنین بر اساس امتیاز محتوا، میتوانید پیشبینی کنید که استقبال مخاطبین از آن چگونه خواهد بود.
مثالی که مطرح کردیم، کاملاً روشن کرد که چه فاکتورهایی را باید برای سنجش امتیاز یک محتوا در نظر بگیرید. فاکتورها باید به گونهای باشند که بتوان امتیاز یک محتوا را قبل از انتشار آن مشخص کرد و در صورت لزوم آن را بهتر کرد.